۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

Story St!

Dedicated to NLS.
Colourless

She is tying her long fingers together. Manicure, same colour of her skin, has covered her nails, Colourless! Looking precisely at her skinny hand, you can see the bloodstream on her green prominent vessel. Her hand is bony, but soft. Not kind, but warm.
She is pressing her fingers to each other, second one to the third. A bit moving them. The other fingers are relaxed, as herself! When you look at them from far ,look like a pistol ,targeting to somebody ,maybe me or herself !I’d like to watch them for hours ,separating ,pressing ,relaxing and finally, sometimes touching the lips.


-Where are you?!
-It’s 14! It’s become 14!

She is smiling, meanwhile tracing my eyes, which are staring at her ashtray!



انگشت های کشیده اش را به هم گره می زند.لاک بی رنگی که همرنگ پوستش است ناخن هایش را پوشانده است. دقت کنی از لاغری جریان خونش را از روی رگ های برجسته سبزش می بینی. دستش را که می گیری ، کاملا استخوان است، اما نرم. پذیرا نیست، اما گرم است. انگشت هایش را به هم فشار می دهد، دومی را به وسطی. کمی خمشان می کند. دوتای آخری بیکار هستند، بی خیالند، مثل خودش. از دور که نگاهش می کنی، انگار انگشت هایش را مثل هفت تیر به سمت کسی نشانه گرفته است. دوست دارم ساعت ها نگاهشان کنم، باز شدنشان را، فشار دادنشان را، بی خیالی شان را و دست آخر کشیده شدن گهگاهی روی لب هایش را.
- کجایی؟
-14 تا! شد 14 تا!
می خندد و نگاهم را که به جاسیگاری روبرویش خیره مانده است دنبال می کند.
مرسی از شیدا برای ویرایش.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

من که قبلا نظرمو دادم ولی بازم می گم که متن انگلیسیشو بیشتر دوست دارم.با اینکه خودت می گی یه چیزایی اضافه داره، ولی من می گم یه کم جای گسترش داره.گسترش محدوده داستان منظورمه، نه اینکه تو این محدوده گسترشش بدی.خودمم نفهمیدم چی گفتم ;)
شیدا

ناشناس گفت...

چه تغییراتی...
معلومه که می شناسم :D

خوشم اومد از شورت استوریت. اما از انگلیسیش بیشتر از فارسیش. فارسیش خیلی پسیمیست بود ، اما انگلیسیش روون و آهنگین.

نمی دونم چرا!!

ناشناس گفت...

من نمی دونم چرا آدم باید حرف بقیه ، اونم حرفی که تو یه جمله خلاصه شده رو بپذیره : بدرد نمی خوره ! اگه توضیح کاملی برای به درد نخوردن بود ، اونوقت درسته !
گاری کوپر شاید خیلی بزرگ نباشه ، اما هنرمند خوبیه. شاید کتاباش تو لیست فیوریت هامون نره ، اما مسلما تو خاطرمون میمونه... ازین دست کتابا نیست که یه ماه بعده خوندن اصلا یادت نیاد چی بود و چی شد.
ولی حقیقتا ، من هم اول فکر می کردم نویسنده بزرگیه. دلیل خاصی نداشتم ، از اسمش خوشم میومد و از اسمای کتاباش !
ولی خوب بعد دیدم آدم نمی تونه فقط بر اساس اسم انقد انتظارات خودش رو بالا ببره ! مخصوصا بعد خوندن خداحافظ گری کوپر ( من واقعا مجذوب اسم کتابش شده بودم !)

دیگه همین دیگه
به نظر من هم قالب فعلیه بلاگ شما و کلا شرایطش تو بلاگر بهتر از بلاگفاس !
اونجا شما هم مثه من دچار رکود شده بودی. شاید منم بعد از کنکور ، چنین تحولاتی ایجاد کردم ! کی می دونه ؟!!

موفق باشی

ناشناس گفت...

mosadesh chie dige?baba jone harki dost dari harchi type mikoni 2bare bekhon kheili eftezah type mikoni :D
badam hagh nadari irad begiri,khodet gofti ziad mohem nist chi minevisi ;)
sheida

ناشناس گفت...

دو دفعه که خوبه،بیست دفعه خوندمش.
منم زیاد ازش خوشم نمی یاد ولی تمام این سوال هایی که کردی اگر انتقاده به نظر من به جا نیست :D
در مورد احمد آباد اصلا یاد ربطش با مصدق نبودم!
کلمه مساوی به نظرم زیادی نیست و وجودش به خاطر همون بار طنزه.
خلاصه مرسی جیگر ;)

ناشناس گفت...

چرا آپ نمی کنی پس؟؟؟بجنب دیگه.دوباره تنبل شدی که!
شیدا